مگر غیراز این است که پاییز فصل چیدن انارست... پس لبهایت رانزدیکتر بیاور
- ۱ نظر
- ۰۱ مهر ۹۴ ، ۲۳:۱۹
مگر غیراز این است که پاییز فصل چیدن انارست... پس لبهایت رانزدیکتر بیاور
همیشه کنارمی...همیشه به فکرمی...همیشه مراقبمی...همیشه دوسم وداری...
اما...
بعضی کارات...بعضی رفتارات...بعضی سکوتات...بعضی... آزارم میده ودلخورم میکنه ومن بی توجه به متن وموجودیت درونیه رفتارات زودجوش میارم و...
به هرحال توهرشرایطی عاشقتم عشقم... توهم منودرک کن وببخش آقای من...
میگن عاشقا عشقشون رو خوشگل میبینن.
این دفعه که دیدمت خیلی خوشگل شده بودی؟
نمیدونم هردفعه تو خوشگل تر میشی....
یا من عاشق تر....؟؟؟؟
وقتی منو توبغلت میگیری به این متن ایمان میارم که میگه:
بهشت ی فضای چن وجب در چن وجب بین بازوهای کسیه که دوسش داری...
بهشتمو به خوردن لذیذ ترین سیب دنیام نمیفروشم.
بهشت خدادادیه منو فقط خدامیتونه بگیره...
امروز ی روز مونده به روز تولدت ولی ما امروز برات جشن گرفتیم.هرجور میخواستم ی کاری کنم خوابت ببره ولی نمیخوابیدی.منم مجبورشدم برااینکه بابابا برم بیرون تا کیک تولدتو بگیرم ی دوروغ کوچولو بهت بگم.بااینکه هیچوقت بهت دوروغ نگفتم باخودم عهدبستم دوروغ نگم ولی مجبورشدم بازم ببخشید...
وقتی برات دلیل وبهانه میاوردم که میخوام برم بیرون تو مثه پسر بچه های کوچولو با ی نگاه عمیق از گوشه ی چشمات جوری نگا میکردی که فک کردم فهمیدی ماجراچیه...!!!
بااینکه شیرینی فروشی کیک رزرو شده ی منوفروخته بود وناراحت شدم ولی از ذوق شماموقع فوت کردن شمعات همه ی ناراحتیام پرید...ایشالا تا ابد خوش حال ونیکبخت باشی نفسم...
عزیزم شنبه تولدته ومن بالاخره ی راه برای شکر این روز و ستایش تووخوبیات پیداکردم عزیزدلم...ممنونم که برام نظر گذاشتی و مطالبموخوندی.هدیه که دیشب بهت تقدیم کردم واقعا ناقابل بود فقط میخواسم بدونی همیشه به یاد تو وعلایقت هسم.البته کادوی تولدت جداس...فعلا منتظربمون تاشنبه.